کد خبر: ۱۱۸۱۸
۲۱ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
کلاته­‌برفی؛ محله‌­ای در توس که قدیم دژ نظامی بود

کلاته­‌برفی؛ محله‌­ای در توس که قدیم دژ نظامی بود

حاج‌حسن ملا‌سیدعلی تعریف می‌کند: کلاته‌برفی در گودی بود؛ برای همین همیشه برف باد پیچه می‌کرد و درست در ورودی قلعه که امروز تابلو شاهنامه ۱۸ دارد، خیمه می‌کرد. این برف تا یک ماه بعد عید هم آب نمی‌شد.

در «کلاته برفی» اگر ساختمان‌ها در زمین‌های کشاورزی سبز نشده‌بود، باید این روز‌ها به تماشای بوته‌های «خیار پنبه» می‌رفتیم که هکتارهکتار زمین از جوانه آنها سبز شده‌بود. اما این روز‌ها نه خبری است از خیار‌پنبه‌ها که نامش روی این محله مانده و نه خبری از رونق کشاورزی ا‌ست.

هرچه به چشم می‌آید، خانه و زمین‌های خالی ترک‌خورده از بی‌آبی است. از سر همین، هوا بیشتر از آنکه بوی سبزه و گل بهاری بدهد، بوی خاک می‌دهد. کافی است چنددقیقه در فضای باز باشی و چشمانت خیره بماند به زمین‌های بایر که نشانه‌ای از روز‌های سبز کلاته‌برفی ندارند.

با‌این‌همه خاطره‌های مردم قدیمی اینجا، آدمی را به گذشته‌های دور می‌برد تا‌آنجا‌که می‌توانی حس و حال سی‌کشاورز کلاته و سبزدستی آنها را جلو دیدگانت بیاوری. روز‌هایی که جز کشاورزان محلی، فوج‌فوج کارگر راهی این محله می‌شد تا کمک دست مردم در کشت و داشتشان شود. کارگر‌هایی که بیشتر از قوم بلوچ بودند و حالا جمعیت زیادی از کلاته‌برفی را تشکیل می‌دهند.

در سطر‌های پیش‌رو نگاهی انداخته‌ایم به کلاته‌برفی‌ای که بود و کلاته‌برفی‌ای که هست.

 

کلاته­‌برفی؛ محله‌­ای در توس که قدیم محل دژ نظامی بود

 

یک قطعه کوچک، اما سرسبز

اولین تصویر حاج‌حسن ملا‌سیدعلی از کلاته‌برفی مربوط به روز‌های کودکی‌اش است که وقتی راه‌خاکی را از بین زمین‌های کشاورزی زیر پا می‌گذاشتند و تا روستای بالاتر یعنی شمس‌آباد می‌رفتند، او نگاه کنجکاو کودکانه‌اش را از باقی‌مانده‌های قلعه برنمی‌داشت.

الان بیشتر از چهل‌سال هست که کنار هم خوب زندگی می‌کنیم و شیعه و سنی هم نداریم

خودش متولد روستای شمس‌آباد، روستای چسبیده به کلاته‌برفی است و می‌گوید: ۱۳۲۸ در شمس‌آباد به دنیا آمدم. آن زمان زمین‌های کشاورزی شمس‌آباد تا بیخ جاده کلاته‌برفی کشیده شده‌بود. بیست‌سالی داشتم که از پول بنّایی، در کلاته‌برفی زمین خریدم و شدم یکی از کشاورزان. اینجا سی‌خانوار زندگی می‌کردند. همه کشاورز بودند و به‌جز زمین‌های خودشان برای آقای سیدی که ارباب کلاته‌برفی به حساب می‌آمد، هم کار می‌کردند.

او خرابی قلعه را به یاد نمی‌آورد و می‌گوید: کلاته‌برفی مساحت چندانی نداشت. قلعه از خیابان خاکی که راه اصلی مردم بود، پایین‌تر قرار داشت و در عالم بچگی یادم نیست باقی دیوار‌ها کی خراب شد. آن زمان بیشتر روستا زمین کشاورزی گندم، جو، چغندر، گوجه و خیار بود. مردم در انتهای زمین‌های کشاورزی زندگی می‌کردند. شاید باورتان نشود در کلاته‌برفی تا چشم کار می‌کرد فقط سرسبزی و درخت دیده می‌شد.

آن‌طورکه حاج‌حسن می‌گوید این سرسبزی مدیون دو قنات پرآب آن و از طرف دیگر در گودی قرارداشتن کلاته برفی بوده‌است.

این پیر محل تعریف می‌کند: کلاته‌برفی در گودی بود؛ برای همین همیشه برف باد پیچه می‌کرد و درست در ورودی قلعه که امروز تابلو شاهنامه ۱۸ دارد، خیمه می‌کرد. این برف تا یک ماه بعد عید هم آب نمی‌شد. از سر همین بزرگانمان می‌گفتند نام این محل کلاته برفی شده‌است.

‌البته حاج‌علی‌اصغر نجارزاده، از اهالی چهاربرج که در خانه اربابی کلاته‌برفی نجاری کرده، معتقد است نام کلاته‌برفی از سر ماندگاری برف در این روستا آمده‌است.

او که در اوایل سال‌های‌۱۳۲۰ به قلعه کلاته‌برفی رفته‌است، می‌گوید: قدیم به جایی که دژ داشت، کلاته می‌گفتند. من هم بچه بودم که با مرحوم پدرم برای کار نجاری وارد این قلعه شدیم. آن‌زمان کل کلاته‌برفی ۶ خانوار داشت که داخل این دژ زندگی می‌کردند. بزرگشان برادران حسن و علی بودند و که برای اربابی به نام آقابزرگ که سید بود کدخدایی می‌گردند.

او می‌گوید: سال‌ها بعد که برای نجاری به خانه اربابی کلاته برفی رفتم، روی دیوار یکی از اتاق‌ها عکس آقابزرگ که پیری‌اش را در دوران کودکی‌ام دیدم، کشیده شده‌بود. از خرابی این خانه دو‌طبقه اربابی حداقل چهل‌سالی می‌گذرد.

آن‌طور‌که او به یاد می‌آورد، کلاته‌برفی به حدی کوچک بود و در گودی قرارداشت که وقتی از آن مسافتی دور می‌شدند، دیگر دیوار‌های قلعه دیده نمی‌شد و در زمستان هم که برف زیاد بود، از دور فقط سفیدی به چشم می‌آمد.

 

نیروگاه طوس بی‌آبی آورد

حاج‌حسن ملا‌سیدعلی قبل از آنکه بنّا شود، پیشکار قنات بود و سال‌ها در قنات‌های توس به قول خودش کارکرده‌است.

وقت گفتن از قنات‌های کلاته‌برفی خیلی شیرین حرف می‌زند، تصویرسازی می‌کند و می‌گوید: دو جوی آب از کلاته‌برفی رد می‌شد که بچه را با خودش می‌برد. مادرچاه یکی از قنات‌ها در ویرانی و دیگری داخل سوران بود. وقتی پیشکار بودم، سالی حداقل یک‌بار داخل این قنات‌ها می‌شدیم و گل‌و‌لای خارج می‌کردیم. از خود کلاته‌برفی تا مادرچاه سوران کارمان پنج‌شش‌روز زمان می‌برد.

او می‌گوید: اوایل دهه ۱۳۶۰ که نیروگاه برق توس را ساختند، آب کم‌وکمتر شد و قنات‌ها خشکید. کشاورزی از رونق افتاد و به‌جای بوته، خانه‌ها در دل زمین‌ها سبز شد.

 

سفیدی کلاته‌برفی از خیار‌پنبه‌ها

خانه بی‌بی‌معصومه چهارطاقی این روز‌ها درست در جایی قرار دارد که روزگاری پدر کشاورزش، بذر گندم، جو، چغندر، گوجه، خیار و پنبه را در آن می‌پاشید؛ همان روز‌هایی که مردم کنار زمین‌های کشاورزی‌شان زندگی می‌کردند. با عصایش به تنه قطور قطع‌شده توت حیاط اشاره می‌کند که رویش قلمه زده‌اند تا این درخت صدساله نمیرد و می‌گوید: این توت یادگار پدربزرگم در کلاته‌برفی است. او بچه همین کلاته بود و من همین‌جا به دنیا آمدم و در دل این زمین‌ها بزرگ شدم.

از خود کلاته‌برفی تا مادرچاه سوران کارمان پنج‌شش‌روز زمان می‌برد

حاج‌خانم چهارطاق روز‌هایی را به یاد می‌آورد که زمین خالی در کلاته‌برفی نبود و می‌گوید: همه‌جا زیر کشت می‌رفت. از بیست‌روز مانده به عید شروع می‌کردیم به مخلوط بذر خیار و پنبه باهم. اول بذر پنبه‌ها را به خاک می‌مالیدیم بعد با بذر خیار در زمین‌ها قاطی هم می‌کاشتیم. این موقع سال وقتی سبز می‌شدند، همه می‌گفتند خیار پنبه‌ها رو خاک آمدند. وقتی خیار‌ها را می‌چیدیم و بوته‌هایشان زرد می‌شد، فصل چیدن پنبه‌ها از دل این بوته‌ها می‌رسید. نمی‌دانید چه سفیدی‌ای زمین‌های کلاته را می‌پوشاند.

با اینکه کارخانه پنبه در کلاته‌برفی فعال بود، به گفته بی‌بی‌معصومه، پنبه کلاته‌برفی به جای دیگری می‌رفت؛ «این کارخانه پنبه‌اش را از شمال به‌خصوص مازندران می‌خرید و ما وقتی پنبه‌ها را برداشت می‌کردیم به علافی‌ها می‌دادیم.»

به گفته او کاشت پنبه در مزارع کلاته‌برفی تا نوجوانی او ادامه داشته و بعد از آن تعطیل شده است.

بی‌بی معتقد است آب کلاته‌برفی قوتش خوب بود و در مثالش به درخت‌های پر‌میوه زردآلو و گوجه‌سبز آن در قدیم اشاره و تعریف می‌کند: به‌جز این چندین‌هکتار زمین کلاته مختص پرورش گل‌محمدی بود که به فصل بهار بویش تا روستا‌های بالاتر هم می‌رفت.

او می‌گوید: اگر از حجم زیاد این آب تعریف کنم، باورتان نمی‌شود. همین‌قدر بدانید که این آب خیلی‌ها را غرق کرد.

بی‌بی که هم سفیدی کلاته‌برفی را در زمستان‌های پربرف قدیم دیده است و هم وقتی بوته‌ها به پنبه می‌نشستند، خودش هم مطمئن نیست نام کلاته‌برفی از کدام سفیدی آمده است و می‌گوید: از قدیم هرکسی چیزی می‌گفت. یکی می‌گفت، چون کلاته گود است و در برف سفید می‌زند، نامش این شده؛ یکی هم می‌گفت به‌خاطر مزارع پنبه‌اش.

 

کلاته­‌برفی؛ محله‌­ای در توس که قدیم محل دژ نظامی بود

 

وقتی کلاته‌برفی آریاشهر شد

بی‌بی‌معصومه از آقای سیدی، خاطرات بسیار به یاد دارد که او چه تبلیغی برای فروش زمین‌های کلاته‌برفی می‌کرد و می‌گوید: آقای سیدی نام کلاته برفی را تغییر داد. درست در ورودی جاده اصلی آن، یک تابلو بزرگ زد که رویش نوشته شده‌بود «آریاشهر، فروش به نقد و قسط با آب و برق».

به گفته او بعد از پیروزی انقلاب دوباره تابلو کلاته‌برفی نصب شد.

البته این روز‌ها دیگر کلاته‌برفی تابلویی ندارد و محدوده‌اش از بولوار شاهنامه ۱ تا ۳۴ امتداد دارد. مریم ملاسیدعلی که قبل از پیوستن این محدوده به شهرداری منطقه ۱۲، ۹ سالی دهیار آن بود می‌گوید: در سال ۱۳۸۹ با مشورت شورا‌های محله نام خیابان‌های کلاته‌برفی به آریا و ویلا تغییر پیداکرد و این روز‌ها محله کلاته‌برفی در تقسیمات شهری شامل اکبرآباد و حاجی‌آباد، مهدی‌آباد و شمس‌آباد هم می‌شود.

 

جهان‌شیر، اولین بلوچ کلاته‌برفی

امروز حدود ۶ هزار‌نفر در کلاته‌برفی زندگی می‌کنند که ترکیبی از شیعه و سنی هستند و تا به امروز زندگی با مسالمت بلوچ و فارس در آن، ادامه دارد. آن‌طور‌که حسن‌آقا و بی‌بی‌معصومه می‌گویند همسایگی با وحدت شیعه و سنی در جریان است.

بی‌بی‌معصومه خوب به یاد دارد که نخستین بلوچ کلاته‌برفی چه کسی بود و چه سالی آمد؛ «پسرم، جعفر‌آقا را که الان شصت‌سالش شده است، به بغل داشتم که جهان‌شیر برای کار به کلاته‌برفی آمد. بلوچ بود و خوب از بنّایی و باغبانی سردرمی‌آورد. اولین‌بار او همه باغ‌های اینجا را دیوار کرد. دیوار‌ها گلی بود و برای کشاورزان درخت هم می‌کاشت. او برای کار اینجا ماندگار شد و بعد از او منصور، پسرش هم در همین محل ماند. کم‌کم در دهه ۱۳۶۰ تعداد بلوچ‌ها که بیشتر برای کارگری می‌آمدند، زیاد شد.»

 

بی‌خانمانی و کار، ما را به کلاته‌برفی کشاند

حاج‌قادر از شناخته‌شده‌ترین بلوچ‌های کلاته‌برفی است. او از قدیمی‌ها هم به حساب می‌آید. حاج‌قادر خودش را بچه مرز معرفی می‌کند و می‌گوید: سال ۱۳۳۴ در روستای دوله‌بلول به دنیا آمدم و وقتی اوایل دهه ۱۳۶۰ روستا‌های ما طبق طرح دولت به خرابی خورد، برای کار راهی خراسان شدیم. سال ۱۳۶۲ آمدیم کلاته برفی. با فروش گوسفندهایمان اینجا زمین خریدیم. کارمان هم کارگری سر زمین‌های کشاورزی شد.

طبق گفته‌های حمیدی‌فرد، قبل از آمدن گروهی آنها اکبر و رمضان بلوچ برای کارگری به کلاته‌برفی آمده بودند و در این محل زندگی می‌کردند.

او بلوچ‌های کلاته‌برفی را متعلق‌به جا‌های مختلف ایران همچون صالح‌آباد، تربت جام، سرخس، زابل، مازندران و‌... می‌داند و می‌گوید: همه ما برای کار آمدیم. خداراشکر آدم‌های محله هم خوب بودند و ما را کنار زمین‌های خودشان جا دادند. الان بیشتر از چهل‌سال هست که کنار هم خوب زندگی می‌کنیم و شیعه و سنی هم نداریم.

 

سابقه دیرینه کلاته برفی

برای اینکه از تاریخ کلاته‌برفی به اطلاعات دقیق‌تری برسیم، سراغ جواد نواییان‌رودسری، کارشناس و پژوهشگر تاریخ، می‌رویم. او با استناد به چند سند تاریخی می‌گوید: قدیمی‌ترین سندی که نام کلاته‌برفی در آن آمده، مربوط به سال ۱۳۱۴ با موضوع اجاره املاک آستان قدس رضوی است.

او با تأکید بر نام کلاته، قدمت این محله را خیلی بیشتر می‌خواند و در توضیحش می‌گوید:، چون اسم کلاته اضافه‌شده‌است باید این محدوده محل قلعه بوده‌باشد. قلعه‌ها هم مربوط‌به دوره قاجار است؛ زیرا شمال خراسان ناامن بود. از طرف دیگر کلاته‌برفی در یک محیط تمدنی قرارگرفته که درگذشته اراضی آنها تأمین‌کننده مایحتاج تابران بوده‌است. از‌این‌رو سابقه کلاته‌برفی باید خیلی بیشتر از این تاریخ‌ها باشد.

 

مسجد ۷۴ ساله

تابلو قدیمی‌ترین مسجد کلاته‌برفی به نام الزهرا (س) نشان می‌دهد که تاریخ ساختش به سال ۱۳۳۰ برمی‌گردد. بی‌بی‌معصومه روز‌های ساخت آن را خوب به یاد دارد و می‌گوید: ملک مسجد را حاج‌آقا استکانی، از ملاک‌های اینجا داد. مردم هم شراکت کردند و اتاق کوچکی ساختند. بعد‌ها حاج‌آقا خالویی بانی شد، از مردم هم پولی جمع کردند و برادرم، حاج‌حسین چهارطاقی، بخشی از بنّایی‌اش را برعهده گرفت و مسجد را بزرگ کردند.

 

کلاته­‌برفی؛ محله‌­ای در توس که قدیم محل دژ نظامی بود

تپه‌ای بود که به‌نام بلندی کال چهاربرج شناخته می‌شد. از این محل آب چشمه‌گیلاس رد می‌شد 

 

قبرستانی روی بلندی کال چهاربرج

اهالی کلاته‌برفی مرده‌هایشان را بیشتر در محدوده حاجی‌آباد دفن می‌کنند و قبرستانی که یادگار قدیم باشد، ندارند، اما قبرستانی در انتهای این محدوده است که به نام بلوچ‌ها شناخته می‌شود.

این قبرستان حدود چهل‌سال عمر دارد و حاج ملاسیدعلی می‌گوید: قدیم در انتهای خیابان اصلی کلاته‌برفی، تپه‌ای بود که ما به نام بلندی کال چهاربرج می‌شناختیم. از این محل آب چشمه‌گیلاس رد می‌شد و محل خواباندن گوسفندانمان بود. بعد از خشک‌سالی بدون‌استفاده بود و در دهه ۱۳۶۰ برای دفن اموات به بلوچ‌ها واگذار شد.

 

کلاته­‌برفی؛ محله‌­ای در توس که قدیم محل دژ نظامی بود

 

مسجدی از دهه ۶۰

مسجدی در یکی از فرعی‌های خیابان آریای ۲۵ کلاته‌برفی قرار دارد که به نام محمد رسول‌الله (ص) تابلو خورده‌است. این مسجد مختص اهل تسنن است و مولوی دارد. زمین آن را از زارعان شمس‌آباد خریداری کرده‌اند و خود بلوچ‌ها در دهه ۱۳۶۰ ساختش را برعهده گرفته‌اند.

 

مسجد تازه‌تأسیس علی‌ابن‌ابی‌طالب (ع)

سومین مسجد کلاته‌برفی که تازه‌تأسیس هم هست، به نام حضرت علی‌ابن‌ابی‌طالب (ع) شناخته می‌شود. طبق توضیحات مریم ملاسیدعلی این مسجد در سال ۱۳۹۲ ابتدا سوله کوچکی بود. با کمک بی‌بی‌صدری حسینی و آیت‌الله وحید سال ۱۳۹۵ توسعه پیداکرد و به هزارمتر رسید. هزار متر زمین دیگر هم کنار مسجد به‌زودی به آن اضافه و ساختش کامل می‌شود.

 

* این گزارش پنج‌شنبه ۲۱ فروردین‌ماه ۱۴۰۴ در شماره ۵۸۹ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44